صحبت از رئیس دولت اصلاحات نیست، بلکه انگار جماعت اصلاح طلب این بار قرار است به سراغ برادر کوچک بروند.
به گزارش خبرنگار احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، این روزها اگر چه هنوز به طور قطعی قرعه نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ به نام هیچکس در نیامده ، اما در بسیاری از حرفها ، پچ پچها و اما و اگرها میتوان نامهایی را شنید که ممکن است یکی از گزینه های احتمالی این کارزار باشند؛ نامهایی که البته شاید بیشتر از جریان اصلاحات شنیده شود.
نام خاتمی را شاید بتوان گره خورده با جریان اصلاحات دانست، اما این بار صحبت از رئیس دولت اصلاحات نیست بلکه انگار جماعت اصلاح طلب این بار قرار است همای سعادت انتخابات را بر شانه برادر کوچک او بنشانند؛ موضوعی که شاهد آن را میتوان در مقالههای مختلف روزنامههای اصلاح طلب دید.
پانزدهم مهرماه بود که روزنامه اصلاح طلب اعتماد در مقالهای نوشت: آن طور که شنیده میشود صفاییفراهانی و مصطفی معین، تمایلی به حضور در کارزار انتخابات ندارند. آخوندی برای نامزدی آماده است، اما طیف همراه او در اتحاد اقلیت هستند. صدر و ظفرقندی هم دست بالا را ندارند و هم برای افکار عمومی چهرهای کاریزما، شناخته شده یا تاثیرگذار نیستند؛ بنابراین با نگاهی به گزینههای موجود میتوان گفت که رضا خاتمی مهمترین گزینه اتحادیهاست که اکثریت با حضور او موافق هستند. یک اصلاحطلب تمامعیار که نایبرئیس مجلس ششم و دبیرکلی جبهه مشارکت را در کارنامه دارد و البته شاید در اذهان یادآور حضور سیدمحمد خاتمی بر مسند ریاستجمهوری باشد. به نظر میرسد که گزینه خاتمی، گزینه جدی باشد.
البته رروزنامه شرق کمی پیشتازتر از اعتماد بود به نحوی که از مردادماه به این فرضیه پرداخته و در مقاله روز بیست و ششم مردادماه اینگونه درباره رضا خاتمی نوشته بود که «بیگمان اگر سیدمحمدرضا خاتمی به هر دلیلی و با استفاده از هر ابزاری میتوانست تأیید خود را از شورای نگهبان بگیرد، یکی از مهمترین شانسهای ریاستجمهوری شمرده میشد و نه لزوما او شانس انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ بود که پیشتر، بیشتر از امروز شانس داشت، زیرا اکنون شرایطی به وجود آمده است که از یکسو اقبال مردم برای کنشگری سیاسی کاهش یافته و از سوی دیگر همان دستهای که بهطور سنتی به اصلاحطلبان رأی میدادند و از زمره آرای خاکستری شمرده نمیشدند هم درحالحاضر به دلیل انتقادهایی که به عملکرد دولت دوازدهم و مجلس دهم وجود دارد، میل چندانی به اعتماد دوباره به جریان اصلاحات ندارند و به نوعی سرمایه اجتماعی این جریان سیاسی در این مقطع خاص قدری کاهش یافته است، اما به گمان بسیاری از فعالان سیاسی هنوز برخی شخصیتها به دلیل صفت شخصی خود سبد رأی قابلتوجهی دارند و حتی اگر ایشان بهصورت مستقل هم وارد انتخابات شوند، میتوانند رأی نسبتا خوبی به دست آورند؛ چه رسد به آنکه جریان و حزب متبوعشان هم از آنها حمایت کنند. حالا اگر قرار باشد تمام این احتمالات را درست در نظر بگیریم شاید بد نباشد بخشی از اقدامات محمدرضا خاتمی را مرور کنیم.
ما بقی را در بخش ادامه مطلب مشاهده نمایید